از تصادف جان سالم به در برد و میگفت جونش را مدیون ماشین مدل بالایش است!!!
و خدا همچنان لبخند میزد

..............
یادم به این شعره افتاد که قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
.................
چه روزهایی که تا 1 الی2 شب بیدارم و صبح ساعت 7 صبح از خواب پا میشم میرم محل کار و درحین رفتن به خیلی ها سلام میکنم و با خیلی ها میگم و میخندم اما اصلا یادم میره به خدایی سلام کنم که بیدار شدن امروزم رو مدیونش هسم،یادم میره وقتی میخوام از رختخواب بلند شم حداقل با یه الحمدلله رب العالمین بابت بیدار شدنم و نفس کشیدنم و تن سالمم شکر خدا رو کنم
یادم میره روزم رو با یه بسم الله الرحمن الرحیم اغاز کنم قبل از هر حرفی
خیلی وقت ها انقدر مشغول کارم که ظهر با صدای اذان موبایلم به خودم میام که ای داد بیداد اصلا از صبح یادم رفته بود یه خدایی دارم
واقعااااااااااااااااااااا اااا شرمندگی داره این نوع رفتارها
شرمندگی داره که یادم میره همه اتفاقات زندگیم چه خوب و چه اونایی که ما بد میدونیم حکمت خداست و به صلاح ماست و ما از اونا و خدای خوبمون قافلیم
و در مقابل همه این ناسپاسی ها و بی حواسی ها باز هم خدا هوایم را دارد و میگوید بنده من
واقعااااااااااااااااااااا اا دوستی بهتر از خدا با این ویژگی ها پیدا می کنم؟
واقعااااا این آبه (( الیس الله بکاف عبده)) اینجا معنا پیدا نمی کند؟

................
خوشحالم و شکرت بابت اینکه امروز مغزم درگیر این موضوع بود و یادم انداختی هنوز بنده لایقی در مقابل خوبی های تو نیستم
......
با تمام وجودم می گویم الحمدلله رب العالمین